فرازی از وصیت نامه شهید مظفر عیسی پور

بسم رب الشهدا و الصدیقین
پدر و مادر عزیزم پیش از هر کس می خواهم خبر شهادت خودم را به شما بدهم و مژدگانی دریافت کنم اولاً مژدگانی من این است که حتماً گناهان مرا که در حق شما کرده ام گذشت کرده و ببخشید ، ثانیاً می خواهم به شما بگویم و اطلاع دهم که حال من اینجا خیلی خیلی خوب ، خوشحال و راحتم.
پدر و مادر عزیزم شما به جنازه من نگاه نکنید که اینطور بی حرکت افتاده، این جنازه زندان من بود ، خوب زندان تا وقتی که زندانی در آن هست جنب و جوش دارد ولی هنگامی که زندانی را آزاد کردند دیگر از آن جنب و جوش می افتد.
مادر جان: تو که اینقدر بی قراری می کنی تقصیر نداری ، تو نمی دانی که من تشنه ام ، عاشقم ، تشنه رسیدن به معشوق و رسیدن به مقصود و در یک کلام کلی تر بگویم رسیدن به خدا و نمی دانی که چقدر خوشحالم ، تنها کاری که می خواهم برایم انجام دهی طلب مغفرت از روی اخلاص است.امیدوارم که مرا بخشیده باشید و برایم هیچ ناراحت نباشید ( انالله و انا الیه راجعون )خداحافظ ، فرزند خوشبخت و به کام رسیده شما مظفر عیسی پور